امروز در حال گذر از روی پل هوایی شهرک فکوری بودم که یک دفعه چشمم به دست نوشته ای بر روی پل افتاد چون افتاب مستقیم میتابید نتونستم ابتدا بخونمش از نوشته عکس گرفتم تا بتونم دوباره بخونمش . اما زمانی که خوندم خیلی ناراحت شدم . دست نوشته از یک دختری بود که از خانه فرار کرده بود و درد دلش رو هر چند که کوتاه بود بر روی پل نوشته بود ک متن این بود : من دختری 17 ساله در این تهران غریب و بی رحم تک و تنهام اینجا همه گرگن . من جایی ندارم برم از خونه فرار کردم که کاش فرار نمیکردم دوست داشتم الان رو تختم خواب بودم بچه بویین زهرام اسمم سمیراس . / 4:20 دقیقه صبح چهار شنبه 14/10/1389
avaleshe ehtemalan 2 mah dige vashah adi mishe va on moghast ke dige hichi vasash mohem nist be gheir az jaye khab va ye loghme noon
پاسخحذف" avaleshe ehtemalan 2 mah dige vashah adi mishe va on moghast ke dige hichi vasash mohem nist be gheir az jaye khab va ye loghme noon "
پاسخحذفدقیقا