۱۳۸۹ بهمن ۱۹, سه‌شنبه

ولنتاین را در کنار کشورم عشق ابدی ام سپری میکنم و ازادی را به بهای از دست جانم به عنوان هدیه تقدیمش میکنم

سال های سال است ولنتاین رو به عنوان روز عشق میشناسیم و هر طور که شده این روز رو در کنار کسی که دوستش داریم سپری میکنیم اما ایا به این فکر کردیم وطنی که درش زندگی میکنیم سال ها سال است که مثل یک جزیره دور افتاده بدون هیچ توجهی داره عمر میگذرونه ؟ کشوری که سالیانه ساله هیچ کس سمتش نمیاد کشوری که تشنه عشق و محبت و ازادی است . کشوری که تشنه سیراب شدن است اما دریغ از یک جرعه اب ! کشوری که با نگاه به درختان و پردنگانش میتوان دریافت که حتی پرندگان نیز در آن نای پریدن ندارند و درختانش سالیان سال است سبز و قد کشیده نیستند کشوری که حتی پرندگانش نمیتوانند هوای سالم در آن تنفس کنند ... این وظیفه ماست که سر سبزی و پاکی را به وطنمان هدیه بدهیم و با عشق بهش ثابت کنیم که دوستش داریم همان گونه که در طی این 2 سال ثابت کردیم وطنمان برایمان حتی بیشتر از جانمان ارزش دارد چه خونهایی که در طی این سالها برای ازادی و سر سبزی این کشور ریخته شد اما متاسفانه نتوانستیم از خون ها پاسداری کنیم ... اینک مهلت دیگری فرا رسیده تا با نشان دادن عشق و علاقه خود به میهنمان وفاداری خودمان را ثابت کنیم  و نشان دهیم کشوری که سالیان سال است گوشه گیر و منزوی شده است در دل خیلی از ماها همچنان جای دارد پس دست در دست هم در روز عشق به میهنمان عشق و ازادگی را تقدیم میکنیم و یک بار دیگر ساقه های خشک شده اش را امیدوار به سیراب شدن نگه میداریم
به اشتراک بگذارید:

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر