۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

اسکندر و حمله به ایران

ميگويند اسکندر قبل از حمله به ايران درمانده و مستأصل بود. از خود ميپرسيد که چگونه بايد بر مردمي که از مردم من بيشتر ميفهمند حکومت کنم؟يکي از مشاوران ميگويد: «کتابهايشان را بسوزان. بزرگان و خردمندانشان را بکش و دستور بده به زنان و کودکانشان تجاوز کنند».
 اما ظاهراً يکي ديگر از مشاوران (به قول برخي، ارسطو) پاسخ ميدهد:
«نيازي به چنين کاري نيست. از ميان مردم آن سرزمين، آنها را که نميفهمند و کم سوادند، به کارهاي بزرگ بگمار. آنها که ميفهمند و باسوادند، به کارهاي کوچک و پست بگمار. بي سوادها و نفهم ها هميشه شکرگزار تو خواهند بود و هيچگاه توانايي طغيان نخواهند داشت. فهميده ها و با سوادها هم يا به سرزمينهاي ديگر کوچ ميکنند يا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه اي از آن سرزمين در انزوا سپري خواهند کرد...».
به اشتراک بگذارید:

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader ::

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر