۱۳۸۹ اسفند ۱۵, یکشنبه

نباید بگذاریم حکومت دوستانمان را دستگیر کند

متاسفانه در تجمعات 25 بهمن / 1 اسفند / 10 اسفند تعداد بسیار زیادی از دوستانمان دستگیر شدند به گفته منابع خبری معتبر در این چند روز اخیر بیش از 300-400 نفر تنها در تهران دستگیر شدند ما نباید بگذاریم حکومت این چنین یارانمان را از ما جدا کند یادمان باشد کسانی که دستگیر شده اند کسانی هستند که تا به امروز پا به پای جنبش همراه بودند و نبودشان به ضرر ما خواهد بود . دستگیر شدگان کسانی هستند که یا به تنهایی و در محل خلوتی دستگیر شده اند و یا در محاصره چند لباس شخصی قرار گرفته و دستگیر شده اند . پیشنهاد من این است که زمانی که جمعیت هسته اولی خودش را تشکیل میدهد ( یعنی زمانی که جمعیات در حال پیاده روی به 400 - 500 نفر میرسد )
همه دستان خود را در دستان هم حلقه کنیم و پیش برویم و هرکس هم در حال پیوستن به جمعیت بود دستانش را در دستان خود حلقه کنیم و پیش برویم . مطمئن باشید در این حالت لباس شخصی ها و نیروهای امنیتی توان دستگیری یک نفر در بین این جمعیت را نخواهند داشت و تا زمانی که مردم دست در دست هم پیش بروند نمیشود دستگیرشان کرد . حالا زمانی که کسی را در حال دستگیری دیدیم کافی ست سر و صدا کنیم و مردم را به سمت فرد در حال دستگیری بکشانیم ( خود من در 13 ابان سال گشته در تجمع 7 تیر این ترفند را به کار بردم . یک لباس شخصی در حال دستگیر یک جوان بود و من شروع کردم به داد و فریاد وترساندن آن شخص و زمانی که مردم فهمیدند به سمت ان شخص هجوم بده و ما اورا دستگیر کردیم !  ) . ایجاد داد و فریاد و تهدید مامور امنیتی خود فرد در حال دستگیری را نیز شجاع تر و با روحیه تر میسازد و لباس شخصی ها اگر ببینند 5.6 نفر به سمتش حمله ور شده اند فرد را ازاد کرده و پا به فرار میگذارد  ( به شخصه چنیدد بار این صحنه ها رو دیدم ) ! پس کافی ست  زمانی که شاهد بودیم کسی در حال دستگیری ست با تهدید کردن فرد لباس شخصی یا مامور امنیتی و ایجاد داد و فریاد شخص رو بترسونیم یا کافیه چیزی دستمون باشه و به سمتش حمله ور بشیم باور کنید فرار میکنه ! مشکل ما اینه که ترس بیش از حدی از لباس شخصی ها داریم خودشون هم میدونن ما از اونا بیشتر از ماموران یگان ویژه میترسیم . فقط کافیه تو چنذ نوبت بهشون ثابت کنیم که ترسی ازشون نداریم روز بعد جرات نمیکنن نزدیکمون شن و دوستامون رو دستگیر کنند . ببینید تو خیابون که این رفتار رو با مردم دارند تو زندان و ... چه طور برخورد میکنند ! به قول سعدی : بنی آدم اعضای یک پیکرند که در افرینش ز یک گوهرند / چو عضوی به درد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار
به اشتراک بگذارید:

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader ::

۴ نظر:

  1. انتقاد شدید حسین شریعتمداری به بیانیه موسوی اردبیلی در حمایت از سران فتنه

    http://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=138&catid=53

    پاسخحذف
  2. تظاهرات مرحله «زرد»
    این مرحله از تظاهرات با هدف زیر منگنه گذاشتن قوای «غیر مسلح به سلاح گرم» سرکوبگر رژیم و ترساندن انها و در نهایت مجبور کردن انها به ترک خیابانها و در نتیجه باز شدن راه برای تظاهرات بی خطر دائم مردم در خیابان ها میباشد. چنانچه مردم یکی دو اصل ساده را در نظر بگیرند و قاطعانه اجرا کنند، این کار بدون شک عملی میباشد. اول اینکه مردم باید این موضوع را در فکر خود نهادینه کنند که سرکوبگران حکومت اشغالگران کشورشان هستند و هیچ کدام کوچکترین حقی ندارند که جلوی مردم را برای تسخیر خیابانها بگیرند. دوم بدانند که اگر نیروهای سرکوبگربه دلایلی نخواهند و یا نتوانند از اسلحه گرم استفاده کنند، با هر سلاح وتجهیزات دیگری که به میدان بیایند فایده ای به حالشان نمیکند ومردم میتوانند به راحتی شکستشان دهند. کافی است مردم در تجمعاتشان برتری نفری 3 به 1 داشته باشتند اگر که مصمم وبدون ترس و همزمان عمل کنند، میتوانند هر نیروی سرکوبگری را شکست دهند. مثال: یک گروه دویست نفری از یگان وژه در یک خیابان فرعی راه را بر شما میبندند. دسته تظاهرکنندگان 1000 نفر میباشند.اگر قبل از اینکه این یگان شروع به پرتاب گاز اشک اور کند این دسته 1000 نفری همه با هم به سوی این یگان هجوم ببرند مطمئنا میتوانند حتی بدون کمترن اسیبی کل یگان را تارو مار کنند. دو حالت وجود دارد: یا یگان از خیل جمعیت هجوم برنده میترسد وغریزی شروع به فرار میکند که این برای هجوم بران کار را بسیار راحت تر میکنند و انها میتوانند تعادل افراد یگان در حال فرار را یک یکی بر هم زده و مراحل بعدی را رویشان اجرا کنند. در حالت دوم افراد یگان سر جایشان میایستند وسعی میکنند با هجوم گران بجنگند. در اینجا او تنها میتواند از باتوم وسپر خود استفاده کند که انهم در موقعیتی که میخواهد از خودش دفاع کند و درموقعیت حمله نمیاشد؛ سنگینی این باتوم وسپر باعث میشود که هجوم گران بتوانند حتی راحت تر تعادل گاردی را به هم بزنند. تعادل بر هم خوردنشان همان و شکستشان هم همان. اگر گروه هجوم گران فقط تمرکزش را روی تنه زدن نوبتی به اینها بگذارد به راحتی هر کدامشان بعد از خوردن حداکثر 3 ، 4 تنه بر زمین میافتد. بر زمین انداختن این یگان حداکثر 5 دقیقه طول میکشد. مرحله بعدی گرفتن سریع باتوم هایشان و یک کمی تنبیه بدنیشان میباشد وهمچنین باید مجبور شوند که سریعا لباسهایشان را در اورند. چون به این طریق دوبار تحقیر میشوند. یعنی ان لباسی را که بهشان قدرت داده باید از تن در اورند. اگر توانستید لباسهایشان را هم اتش بزنید. پس از این عملیات تظاهر کنندگان ماموریت خود را انجام داده اند و میتوانند برای ان روز راه خانه را در پیش گیرند. البته در اینجا هر کسی باید بر حسب شرایط دور وبرش را بررسی کند که چگونه میتواند بدون ظن برانگیختن و نکات ایمنی دیگر محل را ترک کرده که به چنگ نیروهای کمکی که احتمالا در راهند نیافتد. هر چند اگر در تمام نقاط شهر نیروهای سرکوبگر اینچنین تارو مار شده باشند دیگر نیروی کمکی ای هم برای فرستادن ندارند. تارو مار کردن سرکوبگران موتور سوار حتی راحت تر میباشد. اگر که بخواهند از بین صف مردم رد شوند وچماق بزنند که کافی است که به جای فرار کردن ریسک یک چماق خوردن را به جان بخرید و دو سه نفر سعی کنند پشت سرهم به هر قیمتی یک ضربه از بغل بهشون بزنند. مسلما تعادل خود را از دست مییدهند و در اینجا دوباره مردم باید حداقل 3 به 1 به سرشان بریزند و تنبیهشان کنند. تنبیه هم باید شدید باشد ولی نه در حد انکه اورا به قصد کشت بزنید. توجه داشته باشید که برای این نوع مبارزه حضور همه گروه های سنی مفید است. دو سه نفر مرد میانسال کم زور هم میتوانند به راحتی یک لندهور سرکوبگر را از پا در اورند. زنان ودختران جوان خواهش میکنیم در این جور تظاهرات شرکت نکنند بلکه سعی کنند در قسمتهای دیگر شهر امداد رسانی کنند و یا راه بندان ایجاد کنند ویا کمکهای بی خطر دیگری انجام دهند.
    نقش خودروسواران: زم

    پاسخحذف
  3. آفرین ! دمت گرم ! بهترین پیشنهاد را دادی ! ما هم باید این جنگ روانی رو با این بسیجی ها و لباس شخصی ها با فریادکشیدن بر سرشان که کمترین کار هاست آغاز کنیم ، چون همونطور که گفتی خیلی موثره اولا شجاعت مضاعف میاره و برای حمله یا دفاع آماده میشی و دوما در دل آنها رعب و وحشت ایجاد میکنه ولی به شرطی که فقط به فریاد ختم نشه ! من توصیه میکنم حتما ساق بند . بیضه بند و پنجه بوکس داشته باشیم ! کمر هاتون را هم از زیر پیراهن چندین لای پهن و محکم با یک پارچه کلفت ببندین ! کمر بند چرمی با قلاب گنده و سنگین برای کوبیدن بر سرشون هم یادتون نره ، باید تابوی ترس از این هارا شکست و باور کنید این تجهیزات مثل یک جنگجوی راه آزادی برامون شجاعت میاره ! بگید امدم آزادیمو از چنگ این اشغال های لاشخور در بیارم !! پس اگه دست روم بلند کنن باد جوری از کارشون پشیمون میشن! شعار پشت کامپیوتر نمیدم. خودم همین کارو میکنم .ببین داداش اگه قراره کتک بخورم منم میزنم !!!
    مطلب دیگه این که به خودتون بگید تظاهرات نیومدم که کتک بخورم یا الکی دستگیر بشم ! یا شهید بشم این آرمان ها دیگه نخ نما شده!! بزارید همون اشغال های بسیجی به فیض شهادت برسن!!
    یه چیز دیگه ! من فکر میکنم به جای این که دستامونو به هم قلاب کنیم هر کس با دو تا انگشت پل کمر شلوار بغل دستی شو بگیره ودست دیگرش آزاد برای هر عملی باشه اینجوری هم زنجیر انسانی مونو داریم و هم آماده دفاع هستیم !! پاینده و پیروز باشد .

    پاسخحذف