۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

اقایان ایا با دیدن چهره این دختر شرم نمیکنید ؟

نام این دختر بچه یگانه است .
او در با پدرش در بنایی و کارگاه های ساختمانی کار می کند .
متن زیر گفت‌ و گو با این کودک 5 ساله است ، دختری که اگر چه فقیر است ، اما پدرش برای تربیت او نهایت تلاش خود را کرده است .
یگانه ! چرا اینجا کار می‌کنی ؟
پدرم مریض است و پول نداریم . من هر روز با او می‌آیم که در خانه تنها نباشم . پدرم پایش درد می‌کند هر وقت کیسه‌های سیمان را بلند می‌کند اذیت می‌شود و شب‌ها از شدت درد خوابش نمی‌برد . من زور ندارم ، اما کمکش می‌کنم که کمتر اذیت شود .
خانه‌تان کجاست ؟


خیلی دور است ما در خانه‌مان یخچال و تلویزیون و تلفن نداریم .
چرا پیش مادربزرگ یا خاله‌ات نمی‌روی ؟
مادرم مرده است . تازه مادربزرگم هم مرده و خاله و عمه هم ندارم .
چه درخواستي از مسوولان داري ؟
پدرم نمی‌تواند کار کند ، اما اگر کار نکند پول نداريم . هیچ‌ کس کمکمان نمی‌کند . پدرم می‌گوید اگر سرایدار یک ساختمان شود زندگی‌ مان خوب می‌شود .
به اشتراک بگذارید:

Balatarin :: Donbaleh :: Azadegi :: Risheha :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader ::

۲ نظر:

  1. شما رو بخدا اگر آدرسی دارین اطلاع بدین توی همین سایت اطلاع بدین تا هم کمکی به پدر کرده باشین هم به این دختر

    پاسخحذف
  2. " شما رو بخدا اگر آدرسی دارین اطلاع بدین توی همین سایت اطلاع بدین تا هم کمکی به پدر کرده باشین هم به این دختر "

    دوست عزیز در این سات میتونید اطلاعات رو پیدا کنید

    http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2310849

    پاسخحذف